چی بگم... :)

ساخت وبلاگ

به نام خدایی که نخودی می‌خندد


داداش بزرگم کارمند بیمه است. تو اتاق پرونده‌ها دورش بودن و خوابش برده بود. می‌آم بیدارش کنم ببرمش سرجاش، تو خواب و بیداری دستش رو دراز می‌کنه می‌گه دفترچه‌ت رو بده.

:)

شبگرد عینکی - قسمت دوم...
ما را در سایت شبگرد عینکی - قسمت دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0hholle2 بازدید : 50 تاريخ : شنبه 4 اسفند 1397 ساعت: 15:21